سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نوروز مبارک (پنج شنبه 86/1/2 ساعت 12:34 عصر)

سلام...یه سلام سبز یه سلام شکوفه ای یه سلامی که بوی سفره ی هفت سین میده....یه سلامی که ....یه کم بوی غم میده اما چون سال داره نو میشه باید از غم نگم....
اینجا داره برف میاد ...اسفند با همه ی خوبی ها و بدیها داره کم کم ....نه....داره تند تند میره...هیچ دقت کردی داره از عمرمون میگذره....یه آه اینجاجایزه که از ته دلت بکشی...یه نگاه تو آیینه بنداز آیینه تنها چیزیه که تو این دنیا بهت دروغ نمیگه...یه نگاه به دوروبرت بنداز مامان چندتایی از موهاش سفید شده...بابا یه کم شکسته تر شده..داداشت با اینکه از تو کوچیکتره حالا دیگه یه جوان رعنا شده...یا توکه خواهر داری و من ندارم...اونم بزرگ شده....بابا بزرگی که سالای قبل بود،الان نیست...مامان بزرگ چه پیر شده...درخت توت گوشه ی حیاط چه رشدی کرده...حتی اون بوته ی یاس یا اون گل رز اونا هم بزرگ شدن...یا اون باغ قدیمی تو کوچه ی کتابی خدا رحمتش کنه امسال به جاش یه برج زدن میبینی عمر باغ ها هم یه روزی تموم میشه...حالا نوبت خودته یه نگاه دیگه تو آیینه بنداز ...تو هم بزرگ شدی دیگه جزو بچه ها نمیزارنت...دنباله ی اسمت یه پسوند جدید پیدا کردی (خانم)یا(آقا)....چه تصمیمی برای امسال داری ...؟؟؟آره با تو هستم...شک نکن تنها کسی که باید این جوابو بده خودتی عزیزدلم...یه نگاه به گذشته ی خودم میندازم....
منم همون تارایی که قول دادم سال 85رو به خوبی آغاز کنم....با خودم گفتم تارا دیگه باید نماز بخونی ....تارا نکنه بزاری شیطون بد جنس باز گولت بزنه...تارا نکنه بد حجابی کنی....
سال 85 شروع شد....مهمونی ها ی رنگارنگ خونه دوستا و فامیلا...نمیدونم از کجا پیداش شد این شیطون لعنتی...بازم شدم همون تارای گنهکار...همون تارایی که نمازشو یه وقت میخونه یه وقت نمیخونه....همون تارایی که از چادر بدش می اومد...ماه رمضون که شد انگار یه نیروی غیبی به کمک تارا اومد تو سال 85 ....تارا چادری شد...با یه حجاب کامل ...اما پس نماز چی؟بازم به همون شیوه قبل قطع و وصل......؟!!
حالا داره سال جدید میشه ...خدای خوب من تارا دوستت داره....میخواد بهت نزدیک بشه....تارا درسته گناهکاره اما یه دل کوچیک هم داره.....خدای خوب تارا و همه....میخواهم connectشم به اون جایی که همه ی مسلمونا  connectمیشن...به تو عزیز مهربون...میخوام سال 1386 یه تارای جدیدی بشم یه تارایی که تو دوست داری یه تارایی که برای خالقش میمیره...کمک کن تا اراده ی قوی پیدا کنم کمک کن تا نمازامو به موقع بخونم...کمک کن امسال تارا از آدمای بدی که تورو گم کردن دور باشه کمک کن...تا فراموش کنم هر کی که دلمو شکست کمک کن ببخشم...کمک کن مهربون باشم کمک کن یادم بره همه ی چیزای بدو...
 میخوام امسال قلبمو یه گرد گیری حسابی کنم یه گرد گیری که دیگه اون شیطون بدجنس با اون وجود کثیفش پرده های سفید توبه ی قلبمو سیاه و چرکین نکنه....کمکم میکنی خدای خوبم...؟





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 0 بازدید
    بازدید دیروز: 5
    کل بازدیدها: 86086 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من

  • ترانه ی تارا
    داوودی
    من همینم ساده و همان دخترک دیوانه که نفهمید تو را...
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •