سلام .
نيازي به رفتن نيست
وقتي خود در گريزم
از كجا و به كجا نمي دانيم .
سفر را هضم حلال كدام اندوه بگردانم كه خود سفر
اندوهي ديگرم
سراسرم
اي نزديك
تا نيستم
تمامم و تا هستم شروع تمام .
دوست عزيزم
با كلماتت از خود بريدم و گريستم .
و اشك خود تنها دليل بستگي است
و ترديد از آن كيست تا من
پيغمبر تمام يقين گردم .
براتون لحظات خوشي آرزو دارم .
هر جا و در هر حال
با احترام
بهمن
90.10.17
سلام دوست من وبلاگت عاليه
به من هم سركي بزني خوشحال ميشم
سلام
خيلي غريب نوشته بوديد .. اي هدا كاش ميشد برگرديد و بازم بنويسيد من از قبل شما رو نميشناختم ولي الان ميشناسم تورو خدا هر وقت نظرمو ديدين بياين به وبلاگم و بهم بگيد خواهش ميكنم من همه پست شما رو با گريه خوندم ....
تارا .................
سلام خيلي دوست دارم فريبا از شيراز
فقط ميتونم بگم عالي بود بهتو ن تبريك ميگم برا اين قلم زيباتون
همين !
بنام خدا
سال نومبارك
تو نه تولدم اومدي نه عيد ديدني اومدي!!ولي من اومدم وبرات يه عيدي هم دارم:موسيقي كه خواسته بودي...اميدوارم خوشت بياد
موفق باشي
ممنون كه سر زدين. هرجا ميريد خدا به همراهتون
دانشگاه رفتن كه اينهمه وداع كردن نداره!! دو نقطه دي
موفق باشين
نميدونم كجا ميريد و چرا (البته تو پيامها خوندم كه به سلامتي دانشگاه ميريد )ان شاالله هر جا كه هستيد سلامت و موفق باشيد.
يا علي
سلام عزيز دلم
اين جور كه تو از رفتن گفتي آه از نهادم بلند شد گلم! الان ميام و بهت ميزنگم تا دلم آروم بشه...
تارا جان
دانشگاه قبول شدي دختر دايي عزيزم قرار نيست كه - زبونم لال - بري اون دنيا
هر جا هستي شاد باشي..بعدشم كم اسم اين بابابزرگ رو بيار! يه هو ديدي غيرتي شدم هاااااا!!!!!!!!